بسم ربّ المهدی(عج)
متن زیر تحت عنوان«در حاشیه...» از مرحوم قیصر امین پور، به مناسبت چهلمین روز وصال او و فراق ما...
روحش شاد...
در حاشیه...
ما حاشیه نشین هستیم.
مادرم می گوید: «پدرت هم حاشیه نشین بود، در حاشیه به دنیا آمد، در حاشیه جان کند و در حاشیه مرد.»
من هم در حاشیه به دنیا آمدم
ولی نمی خواهم در حاشیه بمیرم
برادرم در حاشیه بیمارستان مرد
خواهرم همیشه مریض است. همیشه گریه می کند، گاهی در حاشیه گریه، کمی هم می خندد!
مادرم می گوید: «سرنوشت ما را هم در حاشیه صفحه تقدیر نوشته اند.»
و هر شب ستاره بخت مرا که در حاشیه آسمان سوسو می زند به من نشان می دهد.
ولی من می گویم: «این ستاره من نیست.»
و من در حاشیه به دنیا آمدم
در حاشیه بازی کردم
همراه سگ ها و گربه ها و مگس ها در حاشیه زباله ها گشتم تا چیز به درد بخوری پیدا کنم
من در حاشیه بزرگ شدم و به مدرسه رفتم.
در مدرسه گفتند: «جا نداریم.»
مادرم گریه کرد.
مدیر مدرسه گفت: «آقای ناظم اسمش را در حاشیه دفتر بنویس تا ببینیم!»
من در حاشیه روز به مدرسه شبانه می روم.
در حاشیه کلاسم می نشینم.
در حاشیه مدرسه می نشینم و توپ بازی بچه ها را نگاه می کنم. چون لباسم هم رنگ بچه ها نیست!
من روزها در حاشیه خیابان کار می کنم و بعضی شب ها در حاشیه پیاده رو می خوابم.
من پاییز کار می کنم، زمستان کار می کنم، بهار کار می کنم.
تابستان کار می کنم و در حاشیه کار، زندگی می کنم.
من سواد دارم ولی معنی بعضی کلمات را خوب نمی فهمم.
مثلا کلمه «تعطیلات» و «تفریح» و خیلی از کلمات دیگر را که در کتاب ها نوشته اند.
از پدرم هم پرسیدم ولی سواد نداشت.
من سواد دارم.
من در حاشیه شهر زندگی می کنم.
من در حاشیه زمین زندگی می کنم.
من در مدرسه آموخته ام که زمین مثل توپ گرد است و می چرخد.
اگر من در حاشیه زمین زندگی می کنم، پس چه طور پایم نمی لغزد و در عمق فضا پرتاب نمی شوم؟
زندگی در حاشیه زمین خیلی سخت است.
حاشیه بر لب پرتگاه است، آدم ممکن است بلغزد و سقوط کند.
من حاشیه نشین هستم.
ولی معنی کلمه حاشیه را نمی دانم.
از معلم پرسیدم: «حاشیه یعنی چه؟»
گفت: «حاشیه یعنی قسمت کناره هر چیزی، مثل کناره لباس یا کتاب، مثلا بعضی کتاب ها حاشیه دارند و بعضی از کلمات کتاب را در حاشیه می نویسند، یا مثل حاشیه شهر که زباله ها را در آن جا می ریزند.»
من گفتم؛ «مگر آدم ها زباله هستند که بعضی از آن ها را در حاشیه شهر ریخته اند؟»
معلم چیزی نگفت!
من حاشیه نشین هستم.
به مسجد می روم، در حاشیه مسجد نماز می خوانم!
نزدیک کفش ها، در حاشیه جلسه قرآن می نشینم!
من قرآن خواندن را یاد گرفته ام، قرآن کتاب خوبی است.
قرآن حاشیه ندارد...
هیچ کلمه ای را در حاشیه آن ننوشته اند.
من قرآن را دوست دارم.
همه چیز باید مثل قرآن باشد.
¤زنده یاد استاد قیصر امین پور. فروردین .1367
مهدی(عج) مدد
بسم ربّ المهدی(عج)
شهید مجتبینواب صفوی، آن شهید همیشه سرافراز "رزمآرای خودفروخته" را به جرم "وابستگی و مزدوری به انگلیس" به "اعدام" محکوم کرد. شهید نواب صفوی، با این حرکت خود، علاوه بر رسالت روحانی، وطندوستی را در نابودی "مزدور بیگانه" برای همیشه در تاریخ روحانیت ثبت نمود. امروز چند روحانی غاصب لباس روحانیت، چگونه در دفاع از متهم به جاسوسی با داشتن پرونده و اسناد و مدارک، محکمه پیش از محاکمه تشکیل میدهند و آبروی برباد رفته خود را فدای تبرئه او میکنند؟ آیا جز این است که اگر "موسویان" محاکمه علنی شود، بسیاری از مسایل پشت پرده از افراد دیگر افشا خواهد شد؟
شهید شریعت شیخ فضلالله نوری، به جرم دفاع از شریعت، بر "دار مزدوران انگلیس" و "روس" رفت، تا روحانیت عظیمالشأن همیشه مطهر و با افتخار بماند. اما او یک جمله سرنوشتساز در پاسخ به پیشنهادهای پناهندگی به سفارتخانههای به یادگار نهاد که: "آیا رواست پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کردهام به بیگانه پناه ببرم؟ واقعیت آن است که روحانیت برای اسلام میزید و برای اسلام میمیرد". این تعداد عوامل پشتصحنه و روی صحنه که با کشیدن "آژیر خطر"، "شرایط ویژه" و برپایی همایش و نوشتن سرمقاله و ... متهم به جاسوسی را حمایت کردند، غاصبان لباس روحانیت و مایه شرمساری هستند...
مهدی(عج) مدد
بسم ربّ المهدی(عج)
حتماً شنیدید دیگه: آقای موسویان، جاسوس هسته ای تبرئه شد!!
و این یعنی رئیس جمهور و وزارت اطّلاعات در برابر لابی قدرت بعضیا کشک! سخنان احمدی نژاد با دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت رو که یادت نرفته(آره، همون روزی رو میگم که همزمان با این مراسم، آقای موسویان در همایش مجمع تشخیص مصلحت نظام پیش آقای .... نشسته بود و...)
گر منتظری خون به دل پیر جماران می کرد
با خیره سری زهر به کام پدر ما می کرد
اکنون تو نگر به این زمان موسویان
نقش مهدی هاشمی بر عهده دارد این فلان
آنکه از وی در جنایت ها حمایت می کند
اشعری باشد که با حیدر تقابل می کند
شیخ نهضت شده بوبکر علی، خاکش باد
می کند خون به دل سید علی،مرگش باد
در پس پرده دو صد حیله به هم می بافند
جام زهر دگری بهر ولی می سازند
آری، ای دوست جهان تکراری است
خارجی گهی زبیر است و گهی روحانی است
مهدی(عج) مدد
بسم ربّ المهدی(عج)
چند وقتی است که دوباره مسئله نسل کشی ارامنه در ترکیه عثمانی بر سر زبان سیاسیون افتاده است. مسئله ای که ارامنه ایران هم 24 آوریل هر سال سالگرد این واقعه را گرامی داشته، تظاهرات میکنند. این راهپیمایی در حالی صورت می گیرد که از نسل کشی که چند سال پیش ارامنه در قره باغ کردند و خیلی از ترکهای مسلمان قره باغ را، خصوصاً در شهر خوجالی، قتل عام کردند،هیچ خبری در رسانه های جهان نیست.
اگر اواخر ماه آوریل از محلْه هایی که ارامنه بیشتری دارد، عبور کنید، قطعاً با دیوار نوشته ها ، اعلامیه ها و پوسترهایی مبنی بر محکومیت نسل کشی ارامنه در ترکیه، مشاهده می کنید. در میان این دیوار نوشته ها،آنهایی که خواهان به رسمیت شناخته شدن این مسئله از سوی جهانیان هستند، خود نمایی میکند.
چند روز پیش هم مجلس امریکا، که تا به حال به خاطر دولت های لائیک گذشته در ترکیه ترجیح داده بود سکوت کند، بعد از اینکه احساس کرد حزب اعتدال و توسعه در حال قدرت گیری می باشد، جهت تحت فشار قرار دادن مردم و دولت ترکیه، این واقعه را به رسمیّت شناخت.
البته پیش از این چند کشور دیگر هم این مسئله را به رسمیت شناخته بودند، از جمله فرانسه. راه حل مسئله در فرانسه به طرز جالبی ارائه شد. به طوریکه حدوداً از دو سال پیش، هر گونه انکار کشتار ارامنه توسط دولت ترکیه، در فرانسه به عنوان جرم معرّفی شد. و این یعنی شبیه سازی هولوکاست...یعنی همانطور که برای تسلّای خاطر یهودیان به ظاهر در رفته از زیر دست هیتلر، فلسطین را پیشکش کردند، احتمالاً چند سال دیگر هم باید شاهد اهدای قطعه ای دیگر از سرزمین های اسلامی به مسیحیان باشیم. شاید این بار نوبت سوریه، بحرین و یا شاید قطعه ای از عراق باشد.
من که نمی دانم این نسل کشی هم ساخته دستگاه تبلیغات غرب است، و یا واقعیّت دارد؟ و اگر حقیقت دارد واقعاً چند نفر در آن کشته شده اند؟ امّا در یک چیز شک ندارم و آن این است که در یک قرن گذشته قومی که بیش از همه دچار نسل کشی شده و کمتر از همه از این نسل کشی ها استفاده تبلیغاتی و سیاسی می کند، امّت اسلام است.کشتار مسلمانان فلسطین توسط یهودیان،کشتار مسلمانان بوسنی توسط مسیحیان کروات و صرب، کشتار مسلمانان قره باغ توسط مسیحیان ارمنی و کشتارهای عراق و افغانستان و ... مسائلی نیستند که از ذهن ما پاک شوند.
و تنها می توان گفت: الهی عظم البلاء...
مهدی مدد(عج)
بسم ربّ المهدی(عج)
متن زیر نامه آقای ابوالفضل درخشنده(نویسنده ی مجموعه داستان های تخریبچی دوران) به رئیس سازمان صدا و سیما در اعتراض به پخش فیلم اهانت آمیز اخراجی ها می باشد که عیناً در ذیل نقل می شود:
ریاست محترم سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای مهندس ضرغامی
سلام علیکم:
احتراماً باستحضار می رساند:
در تاریخ 18/2/86 نقد خود را در خصوص فیلم تخیلی اخراجی ها در روزنامه جمهوری اسلامی بعرض رسانده ام .
متاسفانه اخباری منتشر گردیده است که آن سازمان در نظر دارد فیلم تخیلی و سراسر اهانت آمیز اخراجی ها را در سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش کند ! از آنجایی که نویسنده و کارگردان محترم فیلم اخراجی ها مدعی است که در فیلمش سعی کرده است ارزشها را به بهترین نحو ممکن نمایش دهد ،بالاجبار لازم دانستم تا نکاتی را بعرض حضرتعالی برسانم:
1- حضور روحانیت در جبهه ها بدلیل شرایط آموزشی و رزمی ، با لباس متداول بسیجی ها (خاکی ) یکسان بود . و تنها عمامه بر سر می گذاشتند و همگام با سایر نیروها در تمامی آموزش ها و عملیات ها ی رزمی شرکت می کردند . و در اصل هیچ فرقی بین روحانی و غیر روحانی در تمامی عرصه های رزم وجود نداشت.
در حالی که در فیلم اخراجی ها ، تنها یک روحانی آن هم با عبا و قبا مشاهده می شود! نه در لباس رزم !
آیا این امر چه چیزی را به مخاطب القاء می نماید ؟!
بغیر از این است که روحانیت معظم که نقش محوری در تمامی عرصه های جنگ داشته اند ، تنها در پشت جبهه و نهایت خط دوم جنگ به ارشادات مولوی وار بسنده می کردند؟!
البته نادیده گرفتن این امر در لباس رزمی روحانیت ، ناشی از غفلت نویسنده و کارگردان محترم فیلم اخراجی ها بوده است . و مطمئن هستم ایشان نخواسته اند همگام با رسانه های معاند اینگونه القاء کنند که حضور روحانیت در جبهه ها تنها به مراسم مذهبی پشت خط خلاصه می شده است !
2- از ضعف علمی و مذهبی فیلم نامه در خصوص نقش لقمه حلال در زمینه سازی استحاله شخصیت های اصلی فیلم که بگذریم ، از این نکته نمی توان به سادگی گذشت که درست است خیلی ها به دلیل جبرزمان و مکان توفیق حضور در جبهه نصیبشان شد ، ولی خیلی از این افراد با شنیدن اولین صدای انفجار ، یا راهی شهرهای خود شدند و یا جایی در تدارکات و آشپزخانه برای خود دست و پا کردند ، و مابقی اگر در جبهه ماندند و در عملیات ها شرکت کردند ، تحت تأثیر فضای خاص معنوی جبهه استحاله شدند .
در حالی که در این فیلم کمترین توجه به نقش تأثیرات معنوی و فرهنگ ناب ایثار و از خودگذشتگی در روند بازسازی و خود سازی افراد شده است.
صحنه های توسل و توکل و خودسازی رزمندگان ما در جبهه ها ، در این فیلم کجاست ؟!
بگذریم که حتی در سکانسی این تحول نیز به سخره گرفته شده است ! ( به برخورد آقای حیایی با شخصیت کریم ( سوسکه ) توجه بفرمایید.
آیا از مجموع این صحنه ها ، مخاطب چه تصوری از رزمندگان ما در جبهه در ذهنش به تصویر کشیده می شود؟!
آیا این تصور در ذهن بینندگان فیلم اخراجی ها شکل نگرفته است :
آنان که ظاهر مذهبی دارند ، افرادی متظاهر هستند ! بر عکس امثال مجید سوزوکی و دارو دسته اش افرادی صادق ، شجاع و ...
3- در صحنه پایانی فیلم مجید سوزوکی فیلم اخراجی ها ، در حالی که آرپی جی زن ، پشت سر او قرار دارد ، با قمه به شکار تانک می رود !
این صحنه چه چیزی را در ذهن مخاطب القاء می کند ؟!
جناب آقای مهندس ضرغامی !
رزمندگان ما با شجاعت شهید شدند ، نه مثل شخصیت فیلم اخراجی ها با حماقت !
آیا این ظلم به شهدای والا مقام ما نمی باشد ؟!
رزمندگان ما نرفتند که کشته شوند ، و حتی نرفتند که بکشند ! بلکه رفتند تا به تکلیف خود عمل نمایند . کشته و کشته شدن فرع ماجراست .
حتی به آرزوی خود شهادت رسیدن نیز با واقع نگری و شجاعت بود ، نه به مانند مجید فیلم اخراجی ها با حماقت !
4- در آیات و احادیث بسیاری آمده است که هنگام جان دادن شهید ، دو ملک سر او را به زانو می گیرند و...
بزرگوارانی که شاهد جان دادن بسیاری از همرزمان شهیدشان بوده اند ، عرایض این حقیر را تأیید می نمایند که در هنگام جان به جانان تسلیم کردن ، شهدا ذکر می گفتند ، نه به مانند شخصیت فیلم اخراجی ها که در لحظه ی آخر نیز می خواهد دشنام دهد که جلوی دهان او را می گیرند ! ( آیا این جفا به شخصیت والای شهدا نیست ؟!)
از این ها گذشته ، فرمانده ی با تجربه که بالای سر مجید سوزوکی است ، به جای داد و فریاد برای سیگار گذاشتن گوشه ی لب مجید سوزوکی ، چرا شهادتین را به وی القاء نمی کند ؟!
مجید سوزوکی دهان خود را نجس می دانست ، فرمانده چرا شهادتین را برای او زمزمه نمی کند ؟!
5- صحنه ی میدان مین ، ظاهراً بزرگترین شاهکار نویسنده و کارگردان فیلم اخراجی ها بوده است !
در حالی که فرمانده در کنار میدان مین درخواست داوطلب برای رفتن روی مین می کند ، مجید سوزوکی قهرمانانه گیوه هایش را ور می کشد و درست مثل لات های دهه 50 ، پا به عرصه میدان می گذارد . و با هر قدمش دنیا و تمام علاقه های خود را پشت سر می گذارد و هر قدمش محکم تر از قدم قبلی برداشته می شود . زیرا تمام علاقه ها و عشق های دنیایی که دست و پای او را بسته است ، از سر بدر می کند و محکم تر قدم بعدی را بر می دارد.
این سکانس که در اصل شاهکار فیلم اخراجی ها می باشد ، آیا می دانید چه ذهنیتی را به مخاطب القاء می کند؟!
این سکانس فیلم اخراجی ها می گوید :
تمام سرداران ، فرماندهان ، و یادگاران باقی مانده از جنگ ، کسانی هستند که در هنگام خطر دیگران را به قربانگاه فرستادند و خود نظاره گر بودند ! دیگران را به کشتند دادند تا خود زنده بمانند !
در حالی که واقعیت چیزی بغیر از این دروغ چندش آور است !
واقعیت این است که در هنگام خطر و یا طبق فیلم اخراجی ها ، در هنگام روی مین رفتن ، اولین کسی که خود را فدا می کرد ، فرمانده بود.
ولی در فیلم اخراجی ها ، فرمانده دیگران را قربانی می کند تا خود سالم باقی بماند !
بعبارت دیگر فیلم اخراجی ها با هنرمندی کامل می گوید:
سرداران باقی مانده از جنگ دیگران را به کشتن دادند تا خود باقی بمانند!
این دروغ تاریخی در فیلم اخراجی ها آنقدر مشمئز کننده است که نمی توان هیچ توجیهی برای آن قایل شد.
ریاست محترم سازما ن صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران !
همانگونه که نویسنده و کارگردان فیلم در مصاحبه های بسیار ، از نقاط قوت فیلم خود و توجه به ارزشها به کررات داد سخن داده اند ، ولی متأسفانه ارزشهای مورد نظر کارگردان بصورت شعاری در دیالوگ ها آمده است ( یعنی پست ترین شکل طرح موضوع ) ، و ضد ارزشها بصورت کاملاٌ حرفه ای در صحنه ها نمایش داده شده است ! یعنی حرفه ای ترین روش ممکن صرف القاء ضد ارزشها و دروغ ها به نسل جنگ شده است !
یقین دارم که هنوز هم خود کارگردان محترم فیلم اخراجی ها ، نفهمیده است که چه خیانتی به واقعیت های جبهه های جنگ هشت ساله ما نموده است !
جان کلام !
نویسنده و کارگردان فیلم اخراجی ها ، با ساخت این فیلم ، دل خیلی از رزمندگان جبهه های هشت سال دفاع مقدس را سوزانده است .
پس به ما حق بدهید که اگر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ،( که بودن این کشور و به طبع آن صدا و سیمایش مرهون جان فشانی دلاورمردان رزمنده در جبهه های جنگ تحمیلی می باشد)، بخواهد این فیلم سراسر دروغ و توهین و اهانت را در هر زمانی پخش کند ، ما نیز حق داشته باشیم که عکس العمل نشان دهیم.
ریاست محترم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، جناب آقای مهندس ضرغامی!
اگر خدای ناکرده این خبط صورت گیرد ، و بخواهید با پخش این فیلم سراسر دروغ و اهانت، به مقام شامخ شهدای والا مقام و رزمندگان غیور هشت سال جبهه های جنگ ، از تریبون رسمی کشور اهانت نمایید ، بنده حقیر در اعتراض به این هتک حرمت ، در مقابل مرقد مطهر شهدای والا مقام گمنام در مسجد بلال ، اقدام بایسته را بعمل خواهم آورد.
که وقتی دل بسوزد ، چه باک که جسم هم بسوزد!
با تقدیم احترامات شایسته
نویسنده ی مجموعه داستان های تخریبچی دوران
ابوالفضل درخشنده
در ضمن وبلاگ زیر در حمایت از نامه سرگشاده آقای درخشنده نویسنده مجموعه داستان های تخریبچی دوران به جناب آقای مهندس ضرغامی مبنی بر عدم پخش فیلم توهین آمیز اخراجی ها از سیمای جمهوری اسلامی ایران راه اندازی شده است:
فریاد دل
مهدی(عج) مدد